وبلاگ برزخ تکریت ( انتهای کانال ... )

خاطرات آزاده اصغر حکیمی مزرعه نو

خاطرات آزاده اصغر حکیمی مزرعه نو
تکریت 11 - اولین اردوگاه مفقودین و مخوف ترین اردوگاه اسرا

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۹ مطلب در شهریور ۱۴۰۰ ثبت شده است

سیمای نفاق ۵

....رژیم بعث با تجربه‌ و شناختی که از اسرا دارد چندان تمایلی به تحویل اسرا به عنوان پناهنده به آنها ندارد  خصوصا اردوگاه مفقودین که بیش از نیمی از اسرا را شامل می‌شود به دلیل همین مفقودیت و احتمال لو رفتن آنها ولی از آنجا که در ایران بیش از بیست هزار اسیر عراقی به نمایندگان صلیب سرخ درخواست پناهندگی به ایران می‌دهند و  پناهندگی بیش از ده هزار نفر از آنها پذیرفته می‌شود لذا تلاش می‌کند از این قافله عقب نماند.
در این راستا با هماهنگی منافقین قبل از اعزام نماینده آنها به اردوگاه نهایت فشار را بر اردوگاه اسرا وارد کرده تا به محض نشان دادن باغ سبز منافقین عده‌ای ضعیف تسلیم شوند.
البته همچنانکه که ذکر شد همه این افراد در یک سطح نبودند و انصافا تا گرسنگی و تشنگی و فشار روانی و شکنجه نچشیده باشیم قضاوت در این زمینه سخت است لکن با همه این شرایط اکثر اسرا مقاومت کردند و تسلیم نشدند و خواسته‌های شخصی خود را به خواسته‌ها و آرمانهای عموم ملت ایران ترجیح ندادند.
البته اگر همه اسرا به مانند مرحوم ابوترابی با این قضایا برخورد می‌کردند قطعا تعداد بسیار قلیلی حاضر به پیوستن به این گروهک می‌شدند .
حال ما در اینجا قصد کالبد شکافی مساله را نداریم .
عدم مقاومت و تسلیم آنها باعث شد تا چند برابر دوران اسارت در اسارتگاهای منافقین  بگذرانند و آواره کشورهای بیگانه شوند.

در تقسیم بندی داخل گروهک به اسرایی که مستقیم به اسارت منافقین در می‌آیند اسرای داوطلب و اسرایی که از میان اردوگاه های اسرا جذب می‌شوند اسرای پیوسته نامگذاری می‌شوند که هر دو گروه درخواست جدایی از سازمان را دارند ولی با مخالفت آنها مواجه می‌شوند.
همچنانکه ذکر شد اکثرا آنها عنادی با نظام نداشتند و اغلب از خانواده ‌های آبرومند و مذهبی به جبهه اعزام شده بودند لذا نظام اسلامی با درک شرایط، با همکاری تعدادی از افراد جدا شده از سازمان و تعدادی از خانواده های آنها با تشکیل گروه‌های مردم نهاد (ngo )  در مقطعی تلاش نمودند تا آنها را از پادگانهایی که حکم زندان را دارد جدا و به آغوش خانواده هایشان بازگرداند لکن با لابی امریکایی صهیونیستی موفقیت چندانی حاصل نمی‌شود.
البته تعدادی موفق به بازگشت به وطن شدند و مورد عفو قرار گرفتند.

پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران  و آغاز آتش بس ،  گروهک منافقین که بقایش را در جنگ می‌بیند با عجله و از سر استیصال در تاریخ سوم مرداد ۶۷ همه هوادارنش را از سراسر جهان به عراق فرا می‌خواند و طی یک عملیات و اقدام کور  تحت عنوان فروغ جاویدان با پشتیبانی ارتش عراق از طریق مرز قصر شیرین به طرف اسلام آباد و به قصد تصرف تهران گسیل می‌دارند .

..... ادامه دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۰۰ ، ۲۳:۲۲

 سیمای نفاق ۴

... گروهگ منافقین پس از تجهیز نظامی از سوی اربابشان صدام در سالهای پایانی جنگ اقدام به چندین مورد عملیات ایذایی تحت عنوان عملیات آفتاب و چلچراغ در مناطقی که از نظر سوق الجیشی اهمیت چندانی نداشته می‌نمایند .
آنها پس از اشغال شهر خالی از سکنه مهران آن را بکلی ویران می‌کنند.

جالب اینکه در عملیات به اصطلاح آفتاب که در هشتم فروردین سال ۶۷ بر علیه رزمندگان اسلام در منطقه فکه صورت می‌گیرد ، سرکرده منافقین شهادت فرزندان ملت در این تهاجم را  با وقاحت هدیه نوروزی سازمان به ملت ایران عنوان می‌دارد و تبریک می‌گوید.

 در مجموع حدودا ۱۷۰۰ نفر از سربازان ارتش در اثر غافلگیری (همزبانی) در طول جنگ به اسارت آنها در می‌آیند

در طول حضور اسرای ایرانی در عراق نیز موفق به جذب حدود ۲۵۰۰ نفر از اسرا به گروهگ شده که اکثر آنها از روی ناچاری و به امید خلاصی از اسارت به آنها می‌پیوندند غافل از اینکه از چاله به چاه می‌افتند.

در اردوگاه ۱۱ اما به علت مخفی بودن اردوگاه ، در زمان جنگ اجازه عضو گیری نداشتند و بعد از پایان جنگ و در واقع در تابستان سال ۶۸  نماینده‌ای از سازمان به اردوگاه وارد و از پشت پنجره آسایشگاه‌ها با هماهنگی نگهبان از بچه‌ها دعوت کردند که هرکس می خواهد به سازمان بپیوندد  بیرون بیاید که از مجموع ۱۵۰۰ نفر اسرای ساکن در اردوگاه ۱۱ حدود صد نفر اعلان آمادگی می‌کنند و چند نفری نیز با صحبت بچه‌ها پشیمان می‌شوند .
این عده نزدیکی های ظهر از اردوگاه خارج و در سوله‌ای حوالی اردوگاه مورد پذیرایی مفصل از قبیل میوه و خوراکی قرار می‌گیرند و مهدی ابربشمچی از سرکردگان منافقین با آنها صحبت و با نشان دادن باغ سبز ، آنها را به اردوگاه برگردانده و از آنها می‌خواهند پیام سرکرده نفاق را به اطلاع سایر اسرا رسانده و در واقع قصد دارند افراد بیشتری را جذب نمایند .
پس از  بازگشت ‌،  عده‌ای‌ از همان افراد منصرف و چند نفر محدود دیگر به آنها اضافه می‌شوند.
پس از مشخص شدن افراد که حدودا صد نفری می‌شدند، آسایشگاه ۱۴ از بند چهار تخلیه و همه آنها را در آن آسایشگاه ساکن و به علت ترس از درگیری و منصرف کردن آنها توسط بچه‌ها ساعت هواخوری آنها محدود و جدا از سایرین اجرا می‌شود.
آنها حدودا پس از سه هفته اردوگاه را برای همیشه ترک می‌کنند.

لازم بذکر است در اردوگاه ۱۱  از ابتدا تا انتها به مناسبتهای مختلف درگیری‌هایی بین تعدادی از همین افراد و بچه‌ها صورت می‌گیرد که به عنوان نمونه در ایام رحلت حضرت امام ره می‌توان اشاره کرد که اگر فرصتی شد به آن خواهیم پرداخت.

....ادامه دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۰۰ ، ۲۳:۲۱

سیمای نفاق۳

... پس از فرار سرکردگان گروهک به اروپا و فرانسه در آنجا به فعالیت علیه انقلاب اسلامی می‌پردازند .
از آنجا که فردی بنام مریم قجر عضدانلو از نظر سابقه و مدیریت تقریبا در راس قرار داشته رجوی را برآن می‌دارد او را از شوهرش جدا نموده و به عقد خود درآورد.
 درخرداد ۶۴ مریم قجر عضدانلو همسر مهدی ابریشمچی با توافق پشت پرده با افتخار از وی جدا شده و بدون نگهداشتن عده شرعی به ازدواج مسعود رجوی درمی‌آید.
ازدواجی که به انقلاب ایدئولوژیک از آن یاد می‌شود و از آن پس به مریم رجوی مشهور می‌گردد.
انقلاب‌های ایدئولوژیک دیگری نظیر  طلاق‌های عاطفی درون گروهک  و... ، این گروهک را به فرقه تبدیل نموده است .
بدنبال توافق ایران و فرانسه در سال ۶۴ در قبال آزادی گروگانهای فرانسوی در لبنان فعالیت آنها در فرانسه محدود و حکم به اخراج آنها داده می‌شود.
پس از اخراج از فرانسه در آن دوران تقریبا هیچ کشوری حاضر به پذیرش آنها نمی‌شود.
نهایتا در ۱۷ خرداد  سال ۶۵ مسعود رجوی به دامان صدام پناه برده و رسما با دشمن ملت ایران دست دوستی و همکاری می‌دهد و در سال ۶۶ با فراخوانی هوادرانش از سراسر جهان به عراق تشکیل ارتش به اصطلاح آزادیبخش داده و با ایجاد ۱۷ پایگاه مختلف که مهمترین آن پادگان موصوف به اشرف واقع در یکصد کیلومتری بغداد است دست به تحرکات ایذایی و حمله به پایگاه‌های مرزی ـ جاسوسی از مراکز نظامی و هسته‌ای‌ ـ گرای مراکز حساس به ارتش عراق جهت انجام عملیات دقیق موشکی و بمباران شهری ـ شنود مکالمات رزمندگان اسلام و افشاء زمان عملیات  ـ عملیات ترور ـ نفوذ به داخل کشور ـ  همکاری با استخبارات عراق در اخذ اعتراف همراه با شکنجه از اسرا و.... می‌پردازند.
سانسور و نگهداری نامه‌های اسرا ، ایجاد تغییرات در نامه‌‌ها با جعل دست خط ، اعلان خبر دروغین فوت اقوام و یا درخواست طلاق همسر و ... از جمله اقدامات آنها در همکاری با استخبارات عراق است .
در ارتباط با شنود ، به عنوان نمونه در عملیات خیبر با شنود بی‌سیم ، تعدادی از رزمندگان اسلام را به طرف عراقی‌ها هدایت و منجر به اسارت آنها می‌شود.

اعتراف یکی از جداشدگان از گروهک : 

✏️ افراد سازمان به دلیل کسب اطلاعات اولیه از طریق شنود بیسیم ایرانیها و اشراف نسبی به اطلاعات نظامی مناطق جنگی و نیز تسلط به زبان فارسی در تخلیه اطلاعاتی اسرا بهتر از نیروهای عراقی عمل میکردند.
 آنها با شکنجه اسیران، اخبار و اطلاعاتشان را تا حد امکان تخلیه و به سرویس اطلاعاتی ارتش عراق منتقل میکردند./ علی اکبر راستگو

.... ادامه دارد
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۰ ، ۲۳:۲۰

سیمای نفاق ۲

... هرچند قلم زدن پیرامون سوابق این گروهک خود فروخته با توجه به عملکرد سراسر سیاهی و تباهی آنها در این چهار دهه در چند سطر امکانپذیر نمی باشد ، جنایاتی که منجر به شهادت بیش از ۱۷ هزار شهروند بیگناه وطن شد.
و این جدای از همدستی با صدام در نسل کشی مردم عراق و افشای زمان و مکان  عملیاتها که منجر به شهادت خیل عظیمی از رزمندگان اسلام در عملیاتهای سرنوشت‌سازی چون والفجر مقدماتی و کربلای چهار و ... و رویارویی مستقیم با رزمندگان اسلام در جبهه های نبرد می ‌باشد.
در هر صورت ضرورت دارد بصورت خیلی خیلی مختصر نگاهی اجمالی به گذشته این سازمان و عملکردش در عراق و اردوگاههای اسرا  داشته باشیم .

🏴‍☠ هسته اولیه سازمان منافقین در سال ۴۴ شکل می‌گیرد در سال ۵۴ از آنجا که برای مبارزه با رژیم شاه اعتقاد به مشی مبارزه مسلحانه دارند ، و از طرفی سیاست انقلابیون به رهبری امام خمینی ره مبارزه اعتقادی و فرهنگی است لذا اسلام را دین مبارزه ندانسته و مکتب مارکسیسم که  طلایه دار مبارزات سیاسی آن دوران است را به عنوان مشی مبارزه انتخاب می‌کنند و در واقع هرجا به نفعشان است از اسلام مایه گذاشته  و هرجا به ضررشان است اسلام را دین تحجر و عقب ماندگی می‌نامند و اعتقادی به اسلام به عنوان مکتب زنده و پویا ندارند.
فی‌الواقع آنها از هر مکتب سیاسی آنچه را که به مذاقشان خوش می‌آید برداشت کرده و به عنوان یک ایدئولژی جدید دنبال می‌کنند و علت نفس کشیدن آنها نیز در طی این سالها همین رنگ عوض کردنها در موقعیتهای مختلف و البته پشتیبانی گسترده دنیای استکبار از آنهاست .

از دیگر اعتقادات آنها اینکه  هدف  ، وسیله را توجیه می‌کند به معنی اینکه برای رسیدن به هدف از هر وسیله‌ای می‌شود استفاده کرد لذاست که می‌بینیم برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی دست به هرجنایتی می‌زنند و آن را مجاز می‌دانند و عملکرد ننگین خود را توجیه و رنگ و لعاب خدایی می‌دهند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی سرکرده آنها مسعود رجوی به علت عدم پذیرش قانون اساسی موفق به شرکت در انتخابات  ریاست جمهوری نشده و از طرفی نامزدهای آنها برای انتخابات مجلس نیز با اقبال عمومی روبرو نمی‌شوند و لذا با اعلان جنگ مسلحانه در سی تیر ۶۰ و آغاز کشتار فجیع شهروندان کوچه و بازار اینگونه از مردم که دست رد به سینه آنها زدند انتقام می‌گیرند.

.... ادامه دارد
 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۰۰ ، ۲۳:۱۹

 سیمای نفاق ۱
 
در ادامه معرفی برنامه‌های تلویزیون و در واقع بعد از پایان برنامه فارسی تلویزیون عراق حدود یک ساعتی نیز برنامه‌ای تحت عنوان ‌"سیمای مجاهد" که ما به آن سیمای منافق می‌گفتیم شامل اخبار و برنامه‌های تبلیغاتی و نشست‌های سران منافق با اعضای فریب خورده و عملیاتهایی که در مناطق مرزی ایران و عراق علیه هموطنان خود داشتند تفسیر و تبلیغ می‌کرد.
قبل از اینکه به برنامه‌های منافقین بپردازیم لازم است اشاره کنم در مقطعی روزنامه انگلیسی زبان "بغداد ابزرور" بین آسایشگاهها توزیع می‌شد که اطلاعات خاصی نداشت و اخبار مربوط به جنگِ آن نیز همیشه تکراری بود و بچه‌ها بیشتر برای تقویت زبان خارجی از آن استفاده می‌کردند.
 اخبار مربوط به جنگ چون تکراری بود بنده از حفظ بودم هنوز واژه لاتین آرمی‌  سُلجرز the army soldiers به معنی سربازان ارتش که در صدر متن مربوط به اخبار جنگ بود در حافظه‌ام مانده است .
البته شنیدم در یکی از اردوگاه‌های صلیبی ( تحت نظارت صلیب سرخ ) بچه‌ها که بدنبال باطری برای رادیوی مخفی خود می‌گردند از مطلب علمی درج شده در همین روزنامه استفاده کرده و با استفاده از اسید حاصل از پوست انار برق مورد نیاز خود را تولید می‌کنند.

در  آبانماه سال ۶۶ نیز اولین نشریه منافقین  تحت عنوان " مجاهد  "  بین آسایشگاه ها توزیع شد و اولین خبری که نظرم را جلب کرد درج خبر مرحوم شدن آیت الله خاتمی ـ  رحمت الله علیه . امام جمعه و نماینده ولی فقیه در استان یزد بود که با توهین‌هایی نیز همراه بود.
این نشریه در قطع  حدودا A3 و در حد سه الی چهار نسخه بین هر آسایشگاه توزیع می‌شد و پس از پایان مهلت مطالعه بدون هرگونه خط خوردگی یا کم و کاستی باید تحویل می‌دادیم .
بعثی‌ها می‌ترسیدند از حاشیه سفید آن در راستای نشر اخبار و حدیث و روایت و... استفاده نماییم لذا بدقت این موارد را مد نظر داشتند.
این نشریه چون مختص اُسرا چاپ نمی‌شد و نیز امکان سانسور مطالب آن از سوی بعثی‌ها نبود لذا اطلاعات کاملتری نسبت به تلویزیون عراق دراختیار بچه‌ها قرار می‌داد خصوصا برای اسرای اردوگاه مفقودین که از امکانات خبری صلیب سرخ جهانی هم محروم بودند مخصوصا اخبار پیرامون جنگ و اوضاع داخلی کشور.
یادم هست در این نشریه هرجا به واژه خلــیج فـــارس اشاره شده بود توسط بعثی‌ها با خودکار خط زده و کلمه جعلی آن درج گردیده بود.

... ادامه دارد
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۰۰ ، ۰۹:۱۸

جعبه جادو ۳

...کارتون پسر شجاع با نام عربی سنان( نیزه) و هاچ زنبور عسل و...  روح زندانی را از اسارتگاه به پرواز در می‌آورد و پای تلویزیون منزل می‌نشانْد.

کارتون‌های تخیّلی عدنان و لینا (داستان جنگ جهانی سوم) ـ بطل خماسی(پنج قهرمان) وغیرو ،  کارتون‌هایی که شاید برای همه خوانندگان عزیز بیان و ذکر آن جذابتی نداشته باشد ولی برای اعضای آزاده کانال قطعا شیرین و یادآور لحظات متفاوتی است .
قسمتی از ساعت پخش برنامه‌های کودک همزمان بود با اوقات بیرون باش و عراقی‌ها بعضا اجازه بازگشت به آسایشگاه و تماشای آن را نمی‌دادند .

کارتون دیگری بود بنام بابا سنفور (اسمورف)
سنفور یا سنافر موجوداتی آبزی بودند که در دریا زندگی می‌کردند و همیشه گوش بفرمان بزرگشان بودند که بابا سنفور نام داشت .
جالب اینکه در آسایشگاه سه ، ما یزدی‌ها در یک گروه سازماندهی شده بودیم و رییس و بزرگمان آقای علی اکبر شفیعی زاده بود که حدودا ده سالی از بقیه که همسن و سال بودیم و حدود ۱۷ـ ۱۸ ساله ، بزرگتر بودند و اتحاد و همدلی ما یزدی ها حول محور ایشان زبانزد بچه‌ها بود لذا دوستان به ایشان لقب باباسنفور داده بودند و ما را سنافر ( جمع سنفور) صدا می‌زدند.
هنوز هم که در گردهمایی ها شرکت می‌کنیم بعضی از دوستان سراغ بابا سنفور را می‌گیرند.

نکته مثبت فیلمهای خارجیِ پخش شده عدم دوبلاژ آن بود و به زبان اصلی کشور سازنده که اغلب انگیسی بود پخش می‌شد و متن دیالوگها به عربی زیر نویس می‌شد.
شاید هنر دوبله کردن چندانی نداشتند.
به هر حال این یک مزیت فوق العاده داشت و آن اینکه باعث تقویت مکالمه زبان بینندگان می‌شد و به مرور دیگر نیازی به خواندن زیرنویسها هم نبود.
طبق مشاهدات میدانی، مردم عراق نسبت به مردم ایران خیلی راحت تر با زبان انگلیسی کنار می‌ آیند که عمده علتش می‌تواند همین باشد.

به هنگام مناسبتها خصوصا وقایع مربوط به جنگ و عملیاتهایی که از دو طرف انجام می‌شد بعثی‌ها بلااستثناء جشن می‌گرفتند و بجای نواختن مارش و موزیک نظامی و اعلان پیروزی‌های احتمالی عده زیادی از مردم که بنظر می‌رسید سازماندهی شده باشند با تار و تنبک به استادیوم بغداد هجوم می‌آوردند و ساعتها می‌زدند و می‌خواندند.
چون این شکل جشن و سرور تقریبا ثابت بود و همیشه بدنبال وقایع جنگ بپا می‌شد و از آنجا که ارتش عراق در قالب هفت سپاه سازماندهی شده بود بچه‌ها به این گروه خواننده و نوازنده لقب سپاه هشتم داده بودند.

از دیگر برنامه‌های تلویزیون  پخش حدود یک ساعت برنامه هر روز بعد از ظهر ها به زبان فارسی برای اسرا و تبلیغات علیه جمهوری اسلامی بود که در ابتدا اخبار جنگ و ایران و تفسیر آن و در پایان پخش چند قطعه ترانه از خوانندگان زن و مرد دوره طاغوت ، برنامه‌ای که  آزار دهنده بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۰۰ ، ۲۳:۱۷

جعبه جادو ۲

...در آسایشگاهی که ما حضور داشتیم نیز یک عده محدود ، بودند که بعداً تعدادی از آنها به سازمان جهنمی منافقین پیوستند و تلویزیون در کنترل آنها بود و از حمایت بعثی‌ها هم در این زمینه برخوردار بودند.

بعضی مواقع که نگهبان از پشت پنجره شوق تماشای تلویزیون داشت نوع کانل بر اساس میل و سلیقه آنها تعیین می‌شد.
البته تماشای تلویزیون برای بعثی ‌ها در حین انجام وظیفه ممنوع بود ولی اگر فرصتی پیش می‌‌آمد از موقعیت پیش آمده استفاده می‌کردند.

در مجموع تلویزیون برای اسرا ، جدای از برنامه‌های منفی ، آثار مثبتی هم داشت که نباید آن را کتمان کرد.
اطلاع از اخبار جهان ، فلسطین ، ایران و دفاع مقدس برنامه‌های سرگرمی ، ورزشی ، برنامه کودک و... نیز مورد استقبال اکثرا دوستان قرار می‌گرفت.
در خصوص اخبار ایران و دفاع مقدس هم بچه‌ها همه تحلیلگر بودند و با در کنارهم قراردادن اخبار ضد و نقیض به واقعیتها تا حدودی دست می‌یافتند .
در ماه مبارک رمضان اما هر روز عصر یک جزء قرآن کریم مرحوم منشاوی از تلویزیون پخش می‌شد که بسیار مورد استفاده قرار می‌گرفت ، صوت قرآن کریم آن مرحوم هنوز هم برای ما خاطره انگیز است و با شنیدن آن دلها  متوجه آنروزها می‌شود.

از دیگر مزیتهای تلویزیون تغییر ساعت خاموشی از ساعت ۹ شب به ساعات پایانی شب ‌بود یعنی تا پایان برنامه‌های آن که به سرود ملی عراق ختم می‌شد.
شیوه اعمال دستورالعمل استفاده از تلویزیون در هر بند متفاوت بود و در بعضی از آسایشگاه تماشای آن برای همه تا پایان برنامه‌ها اجباری بود و هیچ کس حق خوابیدن نداشت.

لازم بذکر تغییر ساعت خاموشی از ۹ شب به اواخر شب ، به این معنی نبود که همه چیز آزاد باشد بلکه ایستادن و راه رفتن در آسایشگاه بعد از ساعت ۹ همچنان ممنوع بود.
زمانی که فیلمهای سینمایی با موضوعات فرار از زندان و مشابه آن پخش می‌شد از ترس فراگیری شیوه‌های فرار نظیر حفر کانال و... سریع دستور خاموش کردن تلویزیون و خوابیدن صادر می‌شد.
از دیگر برنامه‌های تلویزیون برنامه کودک بود که یکسری کارتون‌های معروف مثل پلنگ صورتی، موش و گربه و... مورد استقبال همه قرار می‌گرفت.

   .... ادامه دارد
 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۰۰ ، ۰۹:۱۶

🔆 جعبه جادو ۱

همچنان که در قسمت  ویژه ماه محرم اشاره شد تلویزیون در ابتدای محرم که مصادف بود با چهارم شهریور۶۶ وارد اردوگاه شد.

بعد از مدتی توسط بچه‌های نجار به تعداد آسایشگاه‌ها، با چوبهای دست دوم کمد مخصوص تلویزیون تهیه شد.
تلویزیون در انتهای هر آسایشگاه جای گرفت و همچنان که اشاره شد مداربسته و دو کانال موجود عراق قابل دریافت بود.
یادم هست اولین تصویری که از تلویزیون روئیت شد خانم مجری در حال ارائه ساعت پخش برنامه‌های پیش رو بود و چون بی‌حجاب بود اکثرا توجهی ننمودند و نگهبان عراقی پشت پنجره با لبخند مزاح نمود.

برای روشن و خاموش کردن تلویزیون هم ، مسوول مشخص شد و هیچ کس اجازه دست زدن و تعویض کانال را نداشت.
تعویض کانال هم با نظر جمع که اکثرا افراد خاصی که مشتری تمام وقت تلویزیون بودند و در اطراف آن اقامت داشتند صورت می‌گرفت .
در صورت پخش سخنرانی صدام کسی حق تعویض کانال را نداشت ، حتی نگهبانها هم که از پشت پنجره تماشاگر بودند جرأت چنین درخواستی را نداشتند.
به هنگام پخش سخنرانی یا تصاویر صدام خوابیدن و استراحت به حالت درازکش جلوی تلویزیون توهین به سید الرییس القاعد (رییس جمهور رهبر) به حساب می‌آمد.
قبل از ورود تلویزیون کسی تمایل نداشت در ابتدای آسایشگاه اقامت داشته باشد.
خصوصا کنار دیوار دستشویی و محل نگهداری سطل توالت ، ولی به برکت ورود آن ، این مکان ارزش پیدا کرد و علی‌رغم وجود بوی نامطبوع ، مشتریان خاص خودش را داشت.
زیرا تلویزیون معمولا دارای برنامه‌های رقص و آواز و فیلمها و سریالهایی بود که با فرهنگ اسلامی هیچ سنخیتی نداشت و برای خیلی‌ها آزار دهنده بود و از طرفی امکان استراحت و خواب را از افراد ساکن در اطراف تلویزیون می‌گرفت چون تا پایان پخش برنامه‌ها روشن بود.
ابتدای هر آسایشگاه علاوه بر اینکه محل تجمع افراد جهت استفاده از سرویس بهداشتی بود ، بهنگام باز شدنِ در ، اولین نفراتی که با بعثی‌ها مواجه می‌شدند نیز افراد ساکن در همین مکان بودند.
البته افرادی هم بودند که مشتری پر و پا قرص برنامه‌های تلویزیون بودند و در اطراف آن جای داشتند.

.... ادامه دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۰۰ ، ۰۸:۴۴

محرم و اسارت ۵

 🚩 امام حسین‌(ع) را ما کشتیم 🚩

... یکی دیگر از برنامه‌ها تفتیش و بیرون ریختن لوازم ، همراه باضرب و شتم در راستای یافتن اقلام ممنوعه از قبیل قلم و کاغذ ، دعا و حدیث و زیارت عاشورا و یا هر دست نوشته‌ای در این زمینه بود.
بیاد دارم زمانی که بچه ‌های آسایشگاه شش قدیم که دیوار به دیوار اتاق نگهبانها بود بصورت انفرادی بازرسی می‌شدند.
 بدین صورت که نفر به نفر کیسه انفرادی خود را بیرون از آسایشگاه و داخل راهرو ، تخلیه می‌کردند و عدنان و نگهبان دیگری با چوب و کابل روی سر و کول آنها می‌زدند.
 فرد با یک دست می‌بایست لوازم داخل کیسه را به تفکیک  به روئیت بعثی‌ها برساند و با دست دیگر مواظب سر خود و ضربات کابل باشد .
هرچند لوازم شخصی به عدد انگشتان دست هم نمی‌رسید اما ضربات کابل ، امان نمی‌داد.
هر چه زمان بازرسی طولانی‌تر می‌شد ضربات بیشتری دریافت‌می‌کردی.
واقعا صحنه ترسناک و زجر آوری بود همراه با فریاد و آه و ناله طرف.
بنظر نمی‌رسید هدف بازرسی باشد!

ما بچه‌های آسایشگاه ۲ و ۳ از داخل آسایشگاه این صحنه را مشاهده می‌کردیم و خدا خدا می‌کردیم این فرایند برای ما تکرار نشود .
این صحنه انسان را یاد داستان بهلول و هارون الرشید می‌انداخت ، زمانی که بهلول در کمترین زمان روی ساج داغ می‌ایستد و دارایی‌اش را برمی‌شمرد و از هارون هم می‌خواهد که با ایستادن روی ساج داغ دارایی‌هایش را شمارش کند و در واقع می‌خواهد بگویید دارایی بیشتر معطلی بیشتر در روز قیامت .

در یکی از ایامِ بعد از تاسوعا ـ عاشورا بعثی‌ها بچه‌های بند یک و دو  را  در محوطه اردوگاه جمع کردند و افسر بعثی که درجه سرهنگی داشت برایمان سخنرانی کرد. 
 در ابتدا گفت که  «امام» حسین ـ علیه السلام را ما نکشتیم ، شما ایرانی ها کشتید!
یکی از بچه‌های شجاع شیراز دستش را بلند کرد و میان سخن افسر بعثی پرید و تایید که بله راست میگه امام حسین‌(ع) را ایرانی ها کشتند.
 امام حسین‌(ع) را ماشیرازی‌ها کشتیم !

افسر بعثی که می‌دانست دارد مسخره‌اش می‌کند و به اصطلاح متلک می‌پراند به روی خود نیاورد ولی در ادامه سخنرانیش جوش آورد و گفت بله اصلا ما امام حسین (ع) را کشتیم (امام)  حسین با ما مخالفت کرد ما هم او را کشتیم شما هم اگر با ما مخالفت کنید می‌کشیم و...

  بعد از خروج افسر ذکر شده بعثی‌ها حسابی از خجالت  آن هموطن شجاع شیرازی در‌آمدند.
البته اینکه این واقعه در محرم سال ۶۶ بود یا ۶۷ تردید دارم.
بارها افسران و نگهبانهای بعثی در مواجهه با برنامه های مذهبی اسرا عنوان می‌داشتند پیامبر(ص) عرب بود ، قرآن کریم هم عربی است و در سرزمین حجاز نازل شده نه در سرزمین فارس ، اصلا به شما چه ربطی دارد که مدافع احکام اسلام شده‌اید.
البته آنها می‌دانستند که اسلام دین جهانی است و فرقی بین عرب و عجم نیست شاید هم فراموش کرده بودند که سلمان فارسی که پیامبراکرم ـ صل الله علیه وآله ـ او را از اهل بیت خودش بحساب می‌آورد ، اهل این سرزمین است .
البته که شرافت سلمان به مسلمانی او اوست و ما هموطنانِ سلمان نیز بدان افتخار می‌کنیم  .
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۰۰ ، ۰۹:۱۹