وبلاگ برزخ تکریت ( انتهای کانال ... )

خاطرات آزاده اصغر حکیمی مزرعه نو

خاطرات آزاده اصغر حکیمی مزرعه نو
تکریت 11 - اولین اردوگاه مفقودین و مخوف ترین اردوگاه اسرا

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

قسمت 161 - نگهبان اردوگاه 5

شنبه, ۲۹ آبان ۱۴۰۰، ۰۹:۲۳ ق.ظ

.. علی ثنوان
خاطره
در یکی از ایام چند نفر نگهبان ریختند داخل آسایشگاه سه و یکی از افسران بنام جعفر رجبی که فکر کنم در آن مقطع مسوول آسایشگاه هم بودند بنا به گزارشی که به دستشان رسیده بود خواستند زهر چشمی از وی بگیرند 
در حین ضرب و شتم  از شدت درد آقای رجبی ناخودآگاه فریاد زد یا حسین (ع)  که در همین حین نگهبانها به خشم آمدند و  علی ثنوان به سربازانی که می‌زدند دستور داد کابل را به کشاله‌ ران وی بزنند تا سوزش بیشتری داشته باشد.

نامبرده فردی مکار و حیله گر بود به همین خاطر بچه‌ها بین خود ، او را علی ابلیس هم خطاب می‌کردند.
این مساله به گوش خودش نیز رسانده بودند و در یکی از ایام با تهدید و ارعاب  ناراحتی خود را از این نامگذاری اذعان نمودند.
بنا به اظهار دوستان ، نامبرده در ضرب و شتم شهید اکبر قاسمی به اتفاق عدنان و.... شرکت داشته که شرح شهادت آن عزیز در قسمت ۱۲۷ گذشت .

علی ابلیس مدتی مسوولیت حانوت (فروشگاه) بند یک و دو به عهده داشت.
 
لازم بذکر است در زیر بالکنِ انتهایی آسایشگاه سه اتاقکی در ابعاد حدود ۲×۳ ایجاد کرده بودند که اقلامی که قبلا توضیح آن داده شد در آن نگهداری و در وقت خود که ماهی یکبار بود توزیع می‌شد و فروشگاه ذکر شده مدت کمی بعد بکلی تعطیل گردید.

۶ـ علی کابْلی
علی کابلی نگهبانی که دائم کابل بدست بود ، کابلی سه فاز و ضخیم
به همین خاطر به وی علی سه فاز هم می‌گفتند.
اغلب به بچه‌ها گیر می‌داد و با انبردست لاله گوش بچه‌ها را می‌فشرد و  سبیل افراد را از ریشه در می‌آورد در دوره ای بچه‌ها از ترس ، سبیلشان را هم با تیغ می‌زدند.

۷ـ قیس 
نگهبانی هیکلی که در دو مقطع در اردوگاه حضور داشت اوایل افتتاح اردوگاه و بعد از آتش بس.
فارسی دست و پاشکسته صحبت می‌کرد
مقطعی مسوول بند یک و دو را به عهده داشت یا جانشین بود .
بی رحم بود و در شهادت شهید اکبر قاسمی که در قسمت ۱۳۱ ذکر آن گذشت نقش زیادی داشت.
به علت هیکل بزرگ و بدقواره اش حال و حوصله قدم زدن و آمدن پشت پنجره و یا بین بچه‌ها نداشت و این از محاسن او بود .
وقتی با مترجم کار داشت او را با اسامی مگس و گوسفند و.. صدا می‌زد
همیشه باتون * بدست بود.

...ادامه دارد

*باتون
باتون . باتوم. باطوم: میلة کوتاهی از چوب یا لاستیک که پاسبانان بر کمر می‌آویزند و برای سرکوب کردن شورش و جنجال از آن استفاده می‌کنند.
 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۸/۲۹

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی