قسمت 141 - محرم و اسارت 1
سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۱۲ ق.ظ
محرم و اسارت ۱
چهارشنبه چهارم شهریور ماه سال ۶۶ مصادف بود با اول محرم الحرام ۱۴۰۸
📺 بعثیها با هدف تحت الشعاع قرار دادن محرم و عزاداری اسرا در شب اول محرم برای هر آسایشگاه یک دستگاه تلویزیون رنگی ۲۱ اینچ آوردند.
ممکن است این تاریخ برای همه آسایشگاهها و بندها یکسان نباشد و در واقع با یکی دو روز تاخیر انجام شده باشد.
من فکر میکنم در ابتدا سه آسایشگاه بند یک صاحب تلویزیون شدند یا هر بند یک دستگاه که به علت کمبود این جعبه جادو بصورت هفتگی بین سایر آسایشگاهها میچرخید
در مقطعی نیز موقتا چند دستگاه از تلویزیونها را به اردوگاههای تازه تاسیس فرستادند که باز الباقی بین همه آسایشگاهها میچرخید.
چون ورود تلویزیون همزمان بود با آغاز ماه محرم در ابتدا پیرامون وقایع این ایام و در ادامه در خصوص برنامههای تلویزیون بحث خواهیم کرد.
در غروب روزی که تلویزیون آوردند افسر مربوطه که معمولا چند روز یکبار خود شخصا جهت اخذ آمار به اردوگاه میآمد در پایان آمارگیری ، رو به جمع گفت؛ کدام از شما در ایران تلوزیون دارید ؟
همه دست بلند کردند.
مجددا سوال کرد کدامتان تلویزیون رنگی دارید ؟ که باز اکثرا تاکید کردند که در منزل تلویزیون رنگی دارند.
افسر بعثی که دید ما تلوزیون ندیده نیستیم با ناراحتی صحبتهایش را کوتاه کرد و رفت .
این مانور و منت گذاری در همه آسایشگاهها بعمل میآید.
بعثیها واقعا تصور میکردند مردم ایران یک ملت عقب افتاده هستند.
البته به مرور فهمیدند که خودشان حداقل پنجاه سال از ما عقب مانده تر هستند.
یادم هست در همان اوایل عدنان با اشاره به یکی از نگهبانها که در اردوگاه ، خودی نشان میداد اشاره کرد و گفت این رو میبینی وقتی میخواهد وارد خانهاشان شود باید تا کمر از میان آشغال و کاه و علف عبور کند.
درک موقعیت موجود و لزوم حفظ وحدت موجب میشود از بسیاری از مصادیق در این زمینه خودداری شود.
.... ادامه دارد
۰۰/۰۵/۲۶