قسمت 125 - اولین ماه مبارک رمضان (3)
جمعه, ۱۱ تیر ۱۴۰۰، ۰۹:۱۵ ق.ظ
اولین ماه مبارک رمضان۳
....ولی در اواخر اسارت در صورت شناسایی فرد مخالف اغلب همان فرد را مورد ضرب و شتم قرار میدادند.
هر چند که غم و استرس تنبیه دیگران تاثیرات منفی بر کل اردوگاه داشت.
سرپیچی با قوانین نظامی اردوگاه مخالف و موافقانی داشت که اردوگاه ۱۱ تکریت به علت مدیریت خوب بزرگترها چندان با بحرانی در این زمینه مواجه نبود هرچند بودند دوستانی که اعتقاد داشتند با هر قیمتی باید در مقابل بعثیها و خواستههای آنها مقاومت کرد که این مهم با سیره مرحوم ابوترابی سنخیتی نداشت لکن ما که در اردوگاه مفقودین ایام را سپری میکردیم از وجود ایشان محروم بودیم ولی با این حال یادم هست که یکی دو مورد پیام ایشان به اردوگاه ما نیز رسید .
حالا که به اینجا رسیدیم لازم است اشاره کنم که یکبار نیز شهید تندگویان وزیر نفت کشورمان که در چنگال رژیم بعث اسیر بودند پیام دادند که سلام مرا به همه بچهها برسانید .
در ارتباط با قوانین و خواستههای بعثیها ، مخالفت و ایستادگی با بعضی از این قوانین ارزش تنبیه وحتی جان فدا کردن را داشت مثل مخالفت با اقامه نماز ولی ایستادگی در مقابل انجام مستحبات مثل نماز جماعت یا نماز شب بنظر بنده و اکثر بچهها نه تنها مستحب نبود بلکه درصورت ضرر جانی خودداری از آن واجب مینمود.
البته بودند دوستانی که از نگهبانهای عراقی که برخورد مناسبتری داشتند توقعات بیجایی داشتند که این باعث میشد نگهبان مربوطه از ترس جانش سختگیری داشته باشد که انشاء الله در فرصت دیگری به آن خواهیم پرداخت.
در بین نگهبانهای عراقی همچنان که قبلا ذکر شد یکی دو نفر بودند که روزه میگرفتند حالا ظاهری بود یا باطنی خدا میداند از جمله علی ـ ثنوان یا همان علی ابلیس معروف.
در بین بچههای خودمان نیز البته چند نفر انگشت شمار بودند که اعتقادی به روزه نداشتند و اغلب روزهای آخر به گروهک جهنمی منافقین پیوستند و خسرالدنیا والآخره شدند ـ خدا آن بیچاره ها را هم انشاءالله نجات دهد.
یکی از همین افراد بنام « ح » که حدودا بیش از بیست سال سن داشت و هم گروه ما بود اهل نماز نبود ولی روزه میگرفت شاید چون همه روزه بودند او هم ترجیح میداد روزه بگیرد هر چند مانعی جهت روزه خواری وجود نداشت.
... ادامه دارد
۰۰/۰۴/۱۱