قسمت 118 - شهدای غریب (شهید رضایی)۴
پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۵۱ ب.ظ
شهدای غریب (شهید رضایی)۴
هدف چیز دیگری است.
میخواهند بدانند چه کسی را دارند شکنجه میکنند.
البته تلاش دارند افراد دیگری را نیز به این خوان گسترده دعوت کنند.
ولی او محال است اطلاعاتی از زبانش جاری شود.
در راهروی سمت راست حمام زیر شدید ترین شکنجه ها قرار میگیرد.
مکانی که شاهد اکثر شکنجههای اختصاصی است .
و او فقط ناله میکند و با خدا و ائمه اطهار ـ علیهما سلام ـ نجوا
مانند شب عملیات رمز عملیات ورد زبانش میشود.
آرام ناله میزند یازهرا یا زهرا (س) یا حسین یاحسین(س).
او را داخل یکی از دوشها هدایت و آب داغ بر بدن نحیفش میریزند.
📌در آن ایام ساختمان حمام دارای حدود ده دوش بود که آب گرم آن از ناحیه یک آبگرمکن برقی تامین میشد.
البته بنظرم آخرین دوش سمت راست مختص خود نگهبانان بعثی بود.
آبگرمکنی که خیرش فقط به خود نگهبانها در ساعاتی که بچهها داخل حضور داشتند میرسید و بقیه اوقات جوابگوی این همه اسیر نبود .
✏️خاطره ای از جناب سرهنگ* خلبان وارسته دراین زمینه
ایشان به علت درجه و رستهای که داشتند بنا به دستور مقامات بالاتر همچنان که در قسمتهای قبل ذکر شد آزادتر بودند و به ایشان اجازه میدادند زمان بیشتری در محوطه به اصطلاح هواخوری داشته باشند .
ایشان حدودا یکسال بعد از این واقعه خاطره ای برایم تعریف نمودند که بنظرم با شهادت شهید رضایی تطابق دارد.
ایشان تعریف میکردند که من در حال قدم زدن اطراف آسایشگاه ۳ بودم ( در فاصله حدود ۲۰ متری حمام ) صدای ضربات کابل و چوب به خوبی می آمد .
برای لحظاتی فقط صدای ناله و فریاد به گوش میرسید به خود میگفتم دارند چه کار میکنند که صدای ضربات کابل نمیآید ولی صدای ناله به آسمان بلند است.
بعدها متوجه شدم که در آن لحظات ایشان را زیر آب جوش برده اند.
به هر تقدیر عدنان با چوب یا کابل اقدام به شکستن شیشه پنجره بالای سرشان میکند.
📌لازم بذکر است در دو طرف ساختمان حمام یک ردیف پنجره حدودا ۵۰×۱/۵ در ارتفاع دو متری از سطح زمین قرار داشت که بعد از شکستن آن برای همیشه در این حالت باقی ماند.
... ادامه دارد
* امیر سرتیپ۲ خلبان محمد جعفر وارسته
۰۰/۰۳/۲۷