قسمت 112-تیغ اصلاح
چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۴۵ ب.ظ
تیغ اصلاح
بعد از اولین اصلاح سر و صورت که در یکی دو روز اول افتتاح اردوگاه با ماشین اصلاح دستی صورت گرفت بعد از آن تقریبا هر ده روز یکبار باید صورتمان را طبق قانون ارتش عراق با تیغ بتراشیم.
بیشتر مواقع نصف تیغ برای ده الی دوازده نفر
این در حالی بود که بعد از اصلاح صورت باید تمام موهای زائد بدنمان را نیز با همان نصف تیغ می زدیم
تیغ ها در ابتدا شمارش شده و دقیقا باید به همین تعداد در پایان کار تحویل میدادیم و اگر خدای ناکرده تیغی مفقود میشد به جرم حمله احتمالی به نگهبان و هزار بهانه دیگر همه تنبیه میشدند و دوستان همهی هم و غمشان این بود که مبادا تیغی ناپدید گردد.
کار اصلاح معمولا در ساعت آزادباش و در قسمت راه رو و زیر بالکن صورت میگرفت
اصلاح سایر موهای زائد بدن در قسمت راهرویی که بین دو آسایشگاه واقع بود و با بستن پیراهن اطراف خود و در شرایط آزار دهندهای انجام میشد.
بچهها برای جلوگیری از ابتلا به بیماری گال که بسیار شایع بود مجبور بودند نظافت شخصی خود را بشدت رعایت کنند.
به علت محیط غیر بهداشتی و عدم دسترسی به ملزومات بهداشتی در نقاط حساس بدن افراد دانههای چرکین و عفونی ایجاد میشد که شرایط سختی را برای فرد مبتلا سبب میشد .
در ارتباط با این مساله لازم است در قسمت جداگانه ای به آن پرداخته شود.
پس از پایان اصلاح صورت ، بچهها از تیغها برای کوتاه کردن ناخنهای خود و برش احتمالی پارچه ، خارج کردن ترکشهای سطحی از بدن ، برش هسته خرما و درست کردن تسبیح و.. استفاده میکردند.
بدترین شرایط ممکن زمانی بود که بعثیها پس از جمعآوری تیغها دوباره به مسوول آسایشگاه تحویل میدادند و میگفتند سرهایتان را نیز با همین تیغها بتراشید.
تیغهایی که حالا هیچ شباهتی به تیغ نداشتند و لبههای آن کج و معوج و از چاقو هم کند تر شده بود و مجبور بودیم با ساییدن کف زمین سیمانی شاید که مقداری تیز شود.
این عملکرد عراقیها باعث میشد زمانی که موهای سرمان بلند بود احتیاط کنیم و منتظر بازگرداندن آن باشیم.
معمولا هر چهل الی پنجاه روز یکبار باید سرهایمان را با تیغ از ته بتراشیم و با همان محدود تیغ ارائه شده.
البته برای اصلاح سر معمولا تعداد تیغها افزایش مییافت و تقریبا هر پنج نفر نصف تیغ در شرایط عادی.
البته ما راضی بودیم با هزینه شخصی خود یعنی از همان چندرغاز به اصطلاح حقوق ماهانه تیغ درخواست کنیم ولی بعثیها مخالف بودند و در واقع میخواستند آزارمان دهند.
هر زمان موعد تراشیدن سرها میشد غم بر چهرها نمایان میشد.
صدای کشیدن تیغ بر پوست سر و جمع شدن پوست به علت کُندی تیغ آه از نهاد آدمی بلند میشد و از نقاط مختلف سر خون جاری و با چشمانی اشک آلود کار پایان مییافت.
البته زیاد به تمیزی و زیبایی اصلاح ، کار نداشتیم و به قول معروف سر همدیگر را بلا تشبیه بُزچین میکردیم .
در بعضی مواقع نصف تیغ برای بیست نفر هم سابقه داشته است .
۰۰/۰۳/۱۹
سلام
فضای رایگان 15 گیگ اپلود عکس _ فایل _ ویدیو اشتراک گذاری حرفه ای
https://98share.com/