قسمت 105 - قاشق، بهانهای برای شکنجه۱
قاشق، بهانهای برای شکنجه۱
اواخر خرداد و به روایتی ۲۴ خرداد سال ۶۶ توزیع قاشق بین افراد بهانهای میشود تا موجبات آزار و شکنجه بچهها فراهم شود.
قاشقها از جنس روی بود و به دلیل عدم پرداخت و گرفتن پلیسه های اطراف دسته یا دُم آن زائده های تیزی داشت که در بدو تحویل اکثر بچهها با ساییدن به کف و دیوار سیمانی به اصطلاح آن را پرداخت کرده بودند تا هم شکیلتر شود و هم تیزی آن بر طرف شود.
بعضاً هم برای نشانه گذاری .
در ابتدای توزیع قاشقها هر کس قاشق شخصی داشت و نزد خود نگهداری میکرد ولی به مرور قاشق از جنبه شخصی خارج شد.
از قضا یکی از جاسوسان بُزدل و ترسو با اینکه از نیت بچهها یقین داشته برای خوش خدمتی به بعثیها گزارش میدهد که بچهها قصد شورش دارند و با تیز کردن قاشقها میخواهند به شما حمله کنند.
در خصوص جاسوسی و علل آن انشاءالله در فرصتی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
از طرفی حدودا همزمان با توزیع قاشق به هر نفر یک ماشین تیغ دستی به همراه یک پیاله و فرچه خمیر ریش تحویل دادند که بعضی از دوستان لبههای ضامن فلزی ماشین که روی تیغ جای میگیرد را جهت عملکرد بهتر شکسته و جدا میکنند.
استحضار دارید که ضامن در ماشین تیغ برای اصلاح موهای بلند عملکرد خوبی نداشته و باعث تجمع مو زیر لبه تیغ میشود و دائم نیاز به تمیز کردن دارد و برای ما که مجبور بودیم در وقت محدود تمام موهای بدنمان را بلااستثناء با تیغ بزنیم بهتر بود لبه ضامن را جدا کنیم .
هر چند که کار با آن خطرناک بود ولی در شرایط غیر عادی باید امور را به اصطلاح سبک سنگین کرد.
البته بعد از مدتی ماشین های تیغ را جمع آوری و حدود ده ماشین تیغ در اختیار هر آسایشگاه گذاشتند.
به هر حال بعثی ها که دنبال کوچکترین بهانهای برای تنبیه بچهها بودند با هجوم به آسایشگاهها سوژه های خودشان را انتخاب می کردند.
البته این واقعه قطعا در یک روز اتفاق نیفتاده و تقریبا هر روز برای یک بند یا آسایشگاه به اجرا در میآید تا شکنجهگران بعثی در روزهای متوالی سرگرم باشند.
داستان شکنجه بعثیها و نحوه برخورد و ماجرای آن برای هر آسایشگاه نیز داستان متفاوتی دارد.
اما در آسایشگاهی که ما حضور داشتیم یعنی آسایشگاه سه بعثیها به سر کردگی عدنان وارد آسایشگاه شده و دستور داد همه ، قاشقها و ماشینهای تیغشان در دست داشته باشند.