قسمت 102 - کمبودها و خلاقیت
کمبودها و خلاقیت
در اسارت امکان استفاده از امکانات بیرون و دنیای آزاد وجود نداشت و ما به مثابه انسانهای اولیه جامعه خود را بادست خود ساخته و پیش میبردیم
به عنوان مثال ترکشهایی که به بدن بچهها اصابت کرده بود به مرور به سطح پوست میآمد و بچه ها زمانی که تیغ اصلاح میدادند با شکافتن پوست ، ترکشها را از بدن افراد خارج میکردند.
یکی دیگر از ابتکارات اعصاب کشی دندان بود که البته این مهم فقط در آسایشگاه سه به عنوان اتاق عمل امکانپذیر بود.
آسایشگاه سه مدتی محل اسکان خلبانان و افسران بود و عراقیها در ابتدا دست و دلبازی کرده یکی دو دستگاه چراغ خوراکـپزی علاءالدین جهت دم کردن چای در اختیارشان گذاشته بودند که پس از مدتی پشیمان شده و پس گرفتند.
دندانپزشک تجربی ما قطعه ای از خار جدا شده از سیم های خاردار را با استفاده از چراغ ذکر شده حسابی داغ و سرخ میکرد و در سوراخ دندان طرف وارد و این عمل را چند بارتکرار تا عصب دندان کاملا سوخته و به اصطلاح اعصاب کشی شود که البته موثر هم واقع میشد و چارهای جز این هم نبود زیرا بچه ها آموخته بودند که درخواست دارو و درمان برای درد دندان امر مسخرهای است و ممکن است تنبیه هم بدنبال داشته باشد.
کمبود ها همیشه باعث خلاقیت میشود.
خلاقیتهایی نظیر درست کردن کفش با شلینگ سِرم و کمربند شلوار با استفاده از کفی بلا استفاده کفش کتانی .
درست کردن سوزن با سیم خاردار با سایش آن به دیوار سیمانی و حتی سوراخ کردن آن .
درست کردن جوهر خودکار با استفاده از گوگرد حاصل از سوزاندن کش شلوار و درست کردن محلولی غلیظ با آب و تزریق آن به خودکارهای بلا استفاده بعثیها .
بعضی از بچهها تحت عناوینی به اتاق نگهبانی بعثیها بصورت محدود رفت و آمد داشتند لذا خودکارهایی که احیانا جوهرش تمام می شد را از سطل زباله جمع آوری و مخفیانه به آسایشگاه می رساندند.
درست کردن تخته سیاه با استفاده از پارچه ـ نایلون و صابون
با آغشته کردن سطح پارچه با صابون خمیر شده و قرار دادن پارچه داخل نایلون و صاف کردن سطح پلاستیک و در واقع پخش نمودن خمیر صابون بصورت یکسان در سطح پارچه میتوانستیم با وسیلهای مانند دم قاشق روی آن بنویسیم و با صاف کردن دوباره سطح آن مجددا استفاده نماییم .
ادامه دارد . . .