وبلاگ برزخ تکریت ( انتهای کانال ... )

خاطرات آزاده اصغر حکیمی مزرعه نو

خاطرات آزاده اصغر حکیمی مزرعه نو
تکریت 11 - اولین اردوگاه مفقودین و مخوف ترین اردوگاه اسرا

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

قسمت84 - قوانین داخل آسایشگاه -2

پنجشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۹، ۰۹:۰۰ ب.ظ

در قسمت قبل اشاره به ساعت خاموشی نمودم ، البته خاموشی بدان معنا که چراغها خاموش شود نبود و در طول شبانه روز مهتابی ها باید روشن باشد و کلید قطع و وصل آن نیز در راه رو و دور از دسترس بچه ها بود.

 

همچنان که قبلا هم توضیح دادم هدف از روشن نگه داشتن آسایشگاه ترس آنها از فرار با استفاده از تاریکی شب بود.

 

در مواقعی که برق می رفت همه نگهبانها بسیج می شدند و دستور خوابیدن زیر پتو صادر و با چراغ قوه میله های رکوب پنجره ها را چک می کردند که مثلا ما در فاصله چند دقیقه که برق قطع شده میله‌ها را با دست خالی نبریده باشیم و از ترسشان سر و صدای زیادی براه می انداختند.

 

حق هم داشتند چون در صورت فرار اولین نفراتی که بیچاره می شدند خودشان بودند.

 

یادم هست یکی از نگهبانها به نام مصطفی سر قضیه‌ای در جمع بچه های آسایشگاه سه اظهار می داشت " شما بسیجیها وِردی می‌خوانید و می‌توانید از دیوار رد شوید"

احتمالا منظورش آیه ۹ سوره یٰس معروف به آیه وَجَعَلْنٰا بود.

 

در زمستان که به علت سردی هوا پنجره ها را می‌بستیم به علت شلوغی آسایشگاه پنجرها مه آلود می‌شد و دائم باید تمیز می کردیم تا از بیرون قابل روئیت باشد و گرنه مجبور بودیم در هوای سرد پنجره ها را باز بگذاریم .

 

یکی از ابتکارات بچه ها کشیدن لایه ای نازک از صابون روی شیشه ها بود که باعث می شد قطرات ریز آب روی شیشه ننشیند و سُر بخورد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۱۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی