وبلاگ برزخ تکریت ( انتهای کانال ... )

خاطرات آزاده اصغر حکیمی مزرعه نو

خاطرات آزاده اصغر حکیمی مزرعه نو
تکریت 11 - اولین اردوگاه مفقودین و مخوف ترین اردوگاه اسرا

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

قمست 68 - سرویس ویژه بهداشتی

سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۹، ۰۱:۴۶ ق.ظ

سرویس ویژه بهداشتی

 

پس از تحویل یک دست لباس که در قسمت شصت و پنجم  بدان اشاره کردم  در صف به انتظار می ایستادی تا به سرویس بهداشتی برسی .

ساختمان سرویس بهداشتی شامل ۵ دوش حمام سمت راست و ده چشمه توآلت در سمت چپ می شد .

 

توآلتها در همان ابتدا به علت فرسودگی مسدود و فضای بیرونی آن نیز حدود بیست سانتیمتر فاضلاب فرا گرفته بود و احتمالا فاضلاب حمام نیز به همین سمت هدایت و به آن اضافه می شد .

نگهبانهای عراقی با کابل به نوبت افراد را به سرویس بهداشتی هدایت می کردند .

در ابتدا که با وضعیت توآلت مواجه می شدی تردید می کردی که مسیر را ادامه دهی یا خیر که ضربه های کابل فرصتی برای تردید نمی گذاشت .

یادم هست یکی از دوستان بنام محمد بناوند بچه کهنوج که از ناحیه پا و کمر مجروح بودند و امکان اینکه تعادل خود را حفظ کنند نداشتند در فاضلابها  افتاده و توان برخاستن نیز نداشتند و بچه ها به کمکش آمدند و عراقی‌هااز تماشای این صحنه ها قهقهه مستانه سر می دادند.

این عزیز در طول اسارت علاوه بر جراحت ، از ناحیه سیستم گوارشی نیز رنج می‌بردند.

چقدر آن لحظه ها که تمامی هم نداشت بر بچه ها سخت گذشت.

چه اتفاقات وحشتناکی که امکان انتقال و بیانش نیست و هیچ قلم رسایی توان انتقالش را ندارد.

ما به خوانندگان عزیز حق می دهیم که باور نکنند یا به سختی باور کنند.

ولی این حقیر تمام سعی و تلاشم این است که از غلو و بزرگ نمایی اجتناب کنم و راوی صادقی باشم ، انشاءالله

بعد از دستشویی تمام لباسهایت را در انظار عموم می کندی و در هوای سرد اسفند ماه زیر دوش آب سرد می رفتی .

هنوز تمام بدنت کامل خیس نشده بود که با ضربات کابل مجبور به ترک حمام می شدی .

خیلی از دوستان از جمله خودم ، بدنشان  آغشته به خون بود لذا  فرصتی برای شستن و تطهیر نبود و اگر قبل از این قسمتی از بدنت نجس بود  حالا با این حمام تمام بدن نجس می‌شد .

 پوشیدن لباس نیز در همان فضای آلوده و مرتبط با توالت زیر ضربات کابل خود داستان دیگری دارد.

لباسی که نصیب بنده شد بیش از اندازه بزرگ بود و شلوارش تا گردنم می رسید لذا  از تجربه گذشته درس نگرفته و به نگهبان نشان دادم و اشاره کردم که برای من خیلی بزرگ است که در پاسخ با چند ضربه کابل قانع شدم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۲۴

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی