وبلاگ برزخ تکریت ( انتهای کانال ... )

خاطرات آزاده اصغر حکیمی مزرعه نو

خاطرات آزاده اصغر حکیمی مزرعه نو
تکریت 11 - اولین اردوگاه مفقودین و مخوف ترین اردوگاه اسرا

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

قسمت 67 -تکریت ۱۱ و عقده گشایی بعثی ها

دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۲۹ ب.ظ

تکریت ۱۱ و عقده گشایی بعثی ها

 

بعد از عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه و در هم شکستن قوی ترین خطوط و استحکامات عراق ، دشمن بعثی در تلاش برای باز پس گیری آن مناطق برمی آید که این تلاشها تا خرداد سال ۶۶ ادامه لکن به شکست می انجامد .

پس از تثبیت خطوط دفاعی ایران در این عملیات ، رژیم بعث و دنیای استکبار به این نتیجه می رسند که ایران توانایی درهم شکستن مستحکم ترین خطوط را دارد لذا برای نجات صدام اقدام به صدور قطعنامه ۵۹۸ در تاریخ ۲۳ تیر ۶۶ می کنند که تا حدودی این قطعنامه بر خلاف قطعنامه های قبلی خواسته های ایران را برآورده می کند لکن به علت عدم توجه به تمام خواسته های بحق جمهوری اسلامی از جمله تعیین متجاوز ، در این مقطع قطعنامه پذیرفته نمی شود.

 

در همین ایام و با امعان نظر به مطلب بالا، اردوگاه اسرای مفقود الاثر محلی برای جولان و خالی کردن عقده های دژخیمان بعثی می‌شود.

تنها محل عقده گشاهی که مزدوران بعثی دستشان می رسد اینجاست.

نه  از ناحیه حاکمان سفاکشان بازخواست می شوند نه خبری از  نماینده صلیب سرخ جهانی است .

عدنان و علی آمریکایی  به اتفاق یکی دو نفر دیگر از جلادان در طی یکی دو سال اول دائم دنبال سوژه ای می گشتند تا وی را شکنجه نمایند

علی آمریکایی مدت زیادی در اردوگاه نماند ولی عدنان مدت مدیدی در اردوگاه جولان می داد.

چقدر خوشحال می شدیم وقتی این جانی و امثال او به مرخصی می رفتند.

چقدر دعا می کردیم که دیگر باز نگردند

و چقدر ترسناک بود صبح روزی که درها باز می شد جهت آمار گیری و ما که به اجبار سرهایمان پایین بود ، صدای زمختش را می شنیدیم و مو بر تنم راست می شد  و باید روزهای سختی را در انتظار مرخصی دوباره اش می‌نشستیم .

 عدنان اواخر حضورش به بند سه و چهار منتقل و در آنجا نیز به جنایاتش ادامه که آخرین شاهکارش زدن کابل به چشم یکی از بچه‌ها بنام رحیمی و در نتیجه نابینا شدن ایشان می شود .

نامبرده  در آنجا با یکی دو نفر از بچه ها مواجه و هم صحبت می‌شود که در اثر این مصاحبت علی الظاهر تحت تاثیر قرار گرفته و تا حدودی تغییر رویه می دهد.

نامبرده بعد از آن جریان به بیرون از اردوگاه منتقل و در دکل نگهبانی نزدیک بند سه و چهار دیده می شود و گاهی نیز به اردوگاه رفت و آمد داشت ولی دیگر کرک و پرش ریخته شده بود.

البته مطرح بود که انتقالش به بیرون اردوگاه نیز بنا به درخواست خودش و در سایه همین تحول بوده است.

بنظر این حقیر شاید تحولی هر چند کوتاه مدت درونش صورت گرفته باشد ولی آنها جنایاتشان را کرده بودند و اردوگاه ، دیگر کشش جنایت بیشتر از این را نداشت.

اخبار تایید نشده ای حاکیست که عدنان پس از فروپاشی نظام سرکوبگر بعثی به داعش پیوسته که با توجه به سن و سالش بعید بنظر می رسد .

 

به هر حال از قدیم گفته اند توبه گرگ مرگ است .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۲۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی