وبلاگ برزخ تکریت ( انتهای کانال ... )

خاطرات آزاده اصغر حکیمی مزرعه نو

خاطرات آزاده اصغر حکیمی مزرعه نو
تکریت 11 - اولین اردوگاه مفقودین و مخوف ترین اردوگاه اسرا

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

قسمت 48 - وضعیت درمانی الرشید

شنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۱۵ ب.ظ

وضعیت درمانی الرشید

 

به علت عدم امکانات و محیط غیر بهداشتی بعضی از دوستان دچار اسهال شدند که قبلا اشاره کردم

یکی دیگر از مشکلات بُروز  پدیده ای بنام شپش بود که از سر و کول بچه ها بالا می رفتند و خون نداشته بچه ها و مجروحین را می مکیدند.

لباسهایی که بعضا بیش از دو ماه از تن بچه ها بیرون نیامده بود و اکثرا آلوده به خون و جراحت بود

یکی از راه کارها برعکس پوشیدن لباس بود و دیگری کشتن آنها با پشت دو ناخن شست.

 

حدود ۳۰ تَن از غواصان با لباس غواصی نگهداری می شدند که وضع آنها نگران کننده تر از بقیه بود .

 

تعداد زیادی مجروح که بسیاری از آنها بدون کمک دیگران امکان هیچ حرکتی نداشتند بدون دارو و درمان رها شده بودند و هر روز شاهد پرکشیدنشان بودیم .

هر دو هفته یکبار یکسری لوازم امدادی شامل باند و ساولن (مایع ضد عفونی کننده) در حد محدود جهت درمان و پانسمان جراحات این همه مجروح تحویل ، که امداد گران خودمان کار رسیدگی به مجروحین را انجام می دادند.

 

باند پر از عفونت مجروحی که باز می شد با کمترین آبِ موجود بارها و بارها شسته می شد و مجددا مورد استفاده قرار می گرفت اینقدر این پروسه تکرار می شد تا باند زخم ، خو د به خود تمام می شد  .

 

وضعیت بهداشتی به حدی اسف بار بود که نگهبانان عراقی با اینکه از ماسک استفاده می کردند ولی وقتی برای بستنِ در غرفه ها می آمدند سریع محل را ترک می کردند و این خود یک مزیتی داشت و آن اینکه داخل غرفه ها از ضرب و شتم در امان بودیم البته بعضی ها را به بیرون فرا می خواندند و مورد آزار و اذیت قرار می دادند.

 

 بعد از غروب آفتاب همه را در حیاطِ بند به صورت ردیف پنج تایی می نشاندند جهت اخذ آمار که البته آنجا تلافی کرده و بچه ها دست خالی به سلولها باز نمی گشتند و اکثر مواقع مزدوران بعثی در این موقعیت به افرادی گیر داده و بصورت ویژه مورد شکنجه قرار می دادند.

اگر محیط ، بهداشتی بود با کمبود مواد غذایی می شد کنار آمد.

 

شاید باور نکنید در طول مدت یکماه ابتدای اسارت با کمال عذرخواهی ما نیازی به دستشویی نداشتیم چون مختصر غذایی که می دادند مستقیما جذب بدن می شد و علاوه بر آن  از اندوخته های چربی بدنمان نیز استفاده می شد و اینکه گفته می شود حدود پنجاه نفر در یک فضای محدود سپری می کردیم حقیقتا ما دیگر از نظر جسمی افراد سابق نبودیم.

 

علت احتیاج به دستشویی هم اسهال ناشی از محیط غیر بهداشتی و مشکلات تغذیه‌ای و استرس ناشی از فشار و شکنجه وآینده نامعلوم بود.

شاید با این پدیده روبرو شده اید که وقتی خبر ناگوار یا استرس شدیدی بر ما وارد می شود احساس می کنیم حال مزاجی امان نیز به هم خورده است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۳/۳۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی