وبلاگ برزخ تکریت ( انتهای کانال ... )

خاطرات آزاده اصغر حکیمی مزرعه نو

خاطرات آزاده اصغر حکیمی مزرعه نو
تکریت 11 - اولین اردوگاه مفقودین و مخوف ترین اردوگاه اسرا

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

قسمت 44 - حسن غول

چهارشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۵۴ ب.ظ

وجه تسمیه حسن غول

 

علی الظاهر نگهبانی بنام حسن که دارای هیکلی فوق العاده و طینت و سیرتی حیوانی بوده و برای خودش به اصطلاح غولی به حساب می آمده  مسوولیتی در زندان دژبان مرکز  (الرشید) داشته ، لذا با توجه به آوازه وحشیگری هایش ، بین زندانیان اعم از زندانیان عراقی و اسرا ی ایرانی ، بندی که نامبرده در آن حضور داشته به حسن غول معروف می شود.

 

البته فردی نیز با این مشخصه و عملکرد ، در استخبارات بوده که تعداد قابل توجهی از آزادگان  در بدو ورود به استخبارات به آن اشاره کرده اند

لذا احتمال داده می شود که نامبرده بعدها  از زندان الرشید به زندان استخبارات منتقل و مامور شده یا به هر دو مکان رفت و آمد داشته باشد . همان فردی که در قسمت ۳۷ به او اشاره شد

 

🔸معرفی حسن غول از زبان یکی از دوستان آزاده و اشاره به زندان استخبارات

 

📝 حسن غول کیست؟

وقتی اسم حسن غول می آید یقیناً تمامی اسرا خاطراتی برایشان تداعی میشود.

کابل خوردن ها ، با کفش و پوتین به سر و صورت و لب و دندان زدنها در بدو ورود اسرا به بغداد در زندان و یا بهتر است بگویم شکنجه گاه اسرای ایرانی و سربازان و زندانیان سیاسی عراق بنام استخبارات .

حسن غول واقعا غول بود با این وصف که هیکل بسیار درشت و قیافه ای واقعا ترسناک و اخلاقی حیوانی ، تمامی صفات رذیله در این موجود زنده وجود داشت .

معمولا در برخورد با اسرا در تمام دنیا حتی در صحرای کربلا با مجروحین و آنهای که در حال جان دادن هستند کاری ندارند ولی حسن غول در این یک مورد عدالت را رعایت میکرد.

 

هر عمل جنایتکارانه ای که برای فردی تکرار شود به عادت تبدیل و دیگر احساس گناه نیز معنایی ندارد و وجدانها نیز می میرند . شکنجه گران بعثی نه تنها احساس گناه نکرده بلکه فقط شکنجه است که آنها را راضی می کند .

نکته غیر قابل باور اعتیاد رییس بزرگشان ، صدام ملعون به بوی خون است.

 آقای میخائیل ـ رمضان که نقش بدل صدام را به عهده داشته در صفحه ۱۶۸ کتاب خاطراتش بنام شبیه صدام  مواردی را آورده که  عیناً  نقل می کنیم .

عجیب است که صدام با دیدن رنگ خون واقعاً خوشحال می شود.

او با شنیدن صدای تیر و تفنگ ، خطوط چهره اش باز می شود و به وجد می آید. بعد از آنکه علت این حالت را جویا شدم ، دریافتم که دچار یک بیماری روانی است که داروی آن ، رنگ و بوی خون است . او قربانی اش را برای مدتی در مقابل خود ، رها می کند و به آن می نگرد و هرچه نگاهش به جنازه مقتول طولانی تر شود خوشحالی ، سرور و بهجت او نیز افزایش می یابد .

 بارها دیدم که برای او ظرف خونی آوردند که از آن بویی مانند بوی کشتارگاه های حیوانات متصاعد می شد. صدام با این بو آرام می گرفت و تقریبا یک ربع ساعت آن را استنشاق می کرد.

 

🔸اخیرا  فردی بنام سرهنگ عبدالرشید از فرماندهان ویژه گارد ریاست جمهوری و نزدیکان صدام در عراق دستگیر شده که به جنایات زیادی از جمله شکنجه و به شهادت رساندن اسرای ایرانی اعتراف نموده که از جمله تأیید می‌کند که صدام در اعدام بیش از 450 اسیر ایرانی مستقیم و به همراه گروهی از همراهان همیشگی خود در تیم حفاظتش دست داشته است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۳/۲۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی