وبلاگ برزخ تکریت ( انتهای کانال ... )

خاطرات آزاده اصغر حکیمی مزرعه نو

خاطرات آزاده اصغر حکیمی مزرعه نو
تکریت 11 - اولین اردوگاه مفقودین و مخوف ترین اردوگاه اسرا

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

قسمت 145 - محرم و اسارت 5

سه شنبه, ۲ شهریور ۱۴۰۰، ۰۹:۱۹ ق.ظ

محرم و اسارت ۵

 🚩 امام حسین‌(ع) را ما کشتیم 🚩

... یکی دیگر از برنامه‌ها تفتیش و بیرون ریختن لوازم ، همراه باضرب و شتم در راستای یافتن اقلام ممنوعه از قبیل قلم و کاغذ ، دعا و حدیث و زیارت عاشورا و یا هر دست نوشته‌ای در این زمینه بود.
بیاد دارم زمانی که بچه ‌های آسایشگاه شش قدیم که دیوار به دیوار اتاق نگهبانها بود بصورت انفرادی بازرسی می‌شدند.
 بدین صورت که نفر به نفر کیسه انفرادی خود را بیرون از آسایشگاه و داخل راهرو ، تخلیه می‌کردند و عدنان و نگهبان دیگری با چوب و کابل روی سر و کول آنها می‌زدند.
 فرد با یک دست می‌بایست لوازم داخل کیسه را به تفکیک  به روئیت بعثی‌ها برساند و با دست دیگر مواظب سر خود و ضربات کابل باشد .
هرچند لوازم شخصی به عدد انگشتان دست هم نمی‌رسید اما ضربات کابل ، امان نمی‌داد.
هر چه زمان بازرسی طولانی‌تر می‌شد ضربات بیشتری دریافت‌می‌کردی.
واقعا صحنه ترسناک و زجر آوری بود همراه با فریاد و آه و ناله طرف.
بنظر نمی‌رسید هدف بازرسی باشد!

ما بچه‌های آسایشگاه ۲ و ۳ از داخل آسایشگاه این صحنه را مشاهده می‌کردیم و خدا خدا می‌کردیم این فرایند برای ما تکرار نشود .
این صحنه انسان را یاد داستان بهلول و هارون الرشید می‌انداخت ، زمانی که بهلول در کمترین زمان روی ساج داغ می‌ایستد و دارایی‌اش را برمی‌شمرد و از هارون هم می‌خواهد که با ایستادن روی ساج داغ دارایی‌هایش را شمارش کند و در واقع می‌خواهد بگویید دارایی بیشتر معطلی بیشتر در روز قیامت .

در یکی از ایامِ بعد از تاسوعا ـ عاشورا بعثی‌ها بچه‌های بند یک و دو  را  در محوطه اردوگاه جمع کردند و افسر بعثی که درجه سرهنگی داشت برایمان سخنرانی کرد. 
 در ابتدا گفت که  «امام» حسین ـ علیه السلام را ما نکشتیم ، شما ایرانی ها کشتید!
یکی از بچه‌های شجاع شیراز دستش را بلند کرد و میان سخن افسر بعثی پرید و تایید که بله راست میگه امام حسین‌(ع) را ایرانی ها کشتند.
 امام حسین‌(ع) را ماشیرازی‌ها کشتیم !

افسر بعثی که می‌دانست دارد مسخره‌اش می‌کند و به اصطلاح متلک می‌پراند به روی خود نیاورد ولی در ادامه سخنرانیش جوش آورد و گفت بله اصلا ما امام حسین (ع) را کشتیم (امام)  حسین با ما مخالفت کرد ما هم او را کشتیم شما هم اگر با ما مخالفت کنید می‌کشیم و...

  بعد از خروج افسر ذکر شده بعثی‌ها حسابی از خجالت  آن هموطن شجاع شیرازی در‌آمدند.
البته اینکه این واقعه در محرم سال ۶۶ بود یا ۶۷ تردید دارم.
بارها افسران و نگهبانهای بعثی در مواجهه با برنامه های مذهبی اسرا عنوان می‌داشتند پیامبر(ص) عرب بود ، قرآن کریم هم عربی است و در سرزمین حجاز نازل شده نه در سرزمین فارس ، اصلا به شما چه ربطی دارد که مدافع احکام اسلام شده‌اید.
البته آنها می‌دانستند که اسلام دین جهانی است و فرقی بین عرب و عجم نیست شاید هم فراموش کرده بودند که سلمان فارسی که پیامبراکرم ـ صل الله علیه وآله ـ او را از اهل بیت خودش بحساب می‌آورد ، اهل این سرزمین است .
البته که شرافت سلمان به مسلمانی او اوست و ما هموطنانِ سلمان نیز بدان افتخار می‌کنیم  .
 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۶/۰۲

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی