وبلاگ برزخ تکریت ( انتهای کانال ... )

خاطرات آزاده اصغر حکیمی مزرعه نو

خاطرات آزاده اصغر حکیمی مزرعه نو
تکریت 11 - اولین اردوگاه مفقودین و مخوف ترین اردوگاه اسرا

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

قسمت 136 - عملیات ساختمان سازی

يكشنبه, ۱۷ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۷ ق.ظ

عملیات ساختمان سازی۲

..... زندانی اگر با نگهبان متعادلی روبرو می‌شد امکان استفاده دو مرتبه در روز در عرض چند دقیقه از دستشویی خارج از زندان  را داشت و در غیر این صورت مجبور بود در قوطی ... رفع حاجت کند.

بیاد دارم دوستانی که توفیق انفرادی در تابستان را داشتند بیان می‌کردند که به علت عدم اجازه استفاده از دستشویی و فشار ادرار و برای اینکه زیر دست و پایشان خیس و نجس نشود مجبور بودند به اطراف دیوار سیمانی سلول ....... 
 که در این صورت به علت گرمی هوا و داغ بودن دیوار و بخار ناشی از آن و دم کردن محیط ، شما خواننده عزیز خود تداعی کنید شرایط را..

زندانی سلول انفرادی بستگی به جرم مربوطه از قبیل نگهداری و داشتن اقلام ممنوعه مثل ابزار نوشتن ـ خواندن نماز شب ـ مخالفت کردن با قوانین و... روزانه یکی دو مرتبه از انفرادی خارج و پذیرایی مفصل می‌شدند ضمن اینکه قبل از انتقال به انفرادی به علت ضرب و جرح با بدنی مجروح وارد انفرادی می‌شدند

بدلیل بوی نامطبوع داخل انفرادی نگهبانها تمایلی به نزدیک شدن به سلول را نداشتند و برای اخذ آمار  با نزدیک شدن به راهرو ، با فراخوانی اسامی افراد و روئیت سر زندانی از دریچه تعبیه شده روی در ، آمار می‌گرفتند.

به علت تاریکی محیط انفرادی در اوقاتی که دو سه نفر را داخل یک سلول می‌انداختند زمان زیادی طول می‌کشید تا از روی چهره بتوان یکدیگر را شناسایی کرد.
بعضا بچه‌هایی که به عناوین مختلف امکان رفت و آمد محدود در اطراف انفرادی داشتند مثل بچه‌های آشپزخانه و بهداری و... کار امدادرسانی مخفیانه از زندانیان از قبیل آب و غذا و اطلاع رسانی انجام می‌دادند.

⛏ دوستانی که در کار بنایی مهارت داشتند به خارج از اردوگاه نیز ماموریت می‌یافتند.
خارج از اردوگاه به معنی خارج از محیط و پادگانی که اردوگاه درون آن واقع شده بود نبود.
بیاد دارم یکی از دوستان بنام علی عیدانی که جهت ماموریت به خارج از اردوگاه ۱۱ رفته بود با یکی دو نفر از بچه‌‌های اردوگاه ۱۲  آشنا و مشخصات ظاهری و حتی نام دو تن از بچه‌های محله که در سال ۶۷ به اسارت در می‌ آیند برایم آورد.
در این ملاقات مشخصات خود و دوستانم را به ایشان دادم تا در ملاقات مجدد به اطلاع آنها برساند.
پس از آزادی ، زنده بودن یکی دو نفر از آنها که مطمئن بودم ، به اطلاع خانوادهایشان رساندم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۵/۱۷

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی