وبلاگ برزخ تکریت ( انتهای کانال ... )

خاطرات آزاده اصغر حکیمی مزرعه نو

خاطرات آزاده اصغر حکیمی مزرعه نو
تکریت 11 - اولین اردوگاه مفقودین و مخوف ترین اردوگاه اسرا

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

قسمت 134 - وقایع تیر ۶۶

دوشنبه, ۱۱ مرداد ۱۴۰۰، ۱۱:۰۸ ب.ظ

وقایع تیر ۶۶

قبل از اشاره به وقایع تیرماه ۶۶ لازم است اشاره کنم در بهار همین سال تعدادی از اسرای عملیات کربلای ۸ و  نصر ۳ به جمع اسرای اردوگاه ۱۱ پیوستند.*

💵حقوق

در مورخ  ۶۶/۴/۳ حدودا ده روز قبل از شهادت شهید قاسمی برای اولین بار مبلغ ۱۵۰۰ فلس یا یک و نیم دینار که شامل بن‌های کاغذی می‌شد تحت عنوان حقوق پرداخت نمودند.
قبلا در خصوص مبلغ و میزان حقوق رسته‌های مختلف نظامی طبق کنوانسیون بین الملل حقوق اسرا ، اشاره مختصری شد که ذیلا به شرح دقیق آن اشاره می‌شود.

سربازان و بسیجیان ۱/۵ دینار
درجه داران ۳ دینار
افسران جزء ۶/۳۵۰ دینار
افسران ارشد ۷ دینار

لازم بذکر است هر ۱۰۰۰ فلس یک دینار است که در سال ۶۶  حدودا ۲۴ تومان(۲۴۰ریال) خودمان ارزش داشت .
در ارتباط با نحوه هزینه کرد مبلغ ذکر شده در قسمت ۷۶ اشاره شد.

لباس زرد p.w

توزیع لباس زرد پی دابلیو که قبلا به آن پرداخته شد در تاریح ۶۶/۴/۱۰ صورت گرفت.
البته تاریخهای ذکر شده صد درصد مورد تائید نیست و ممکن است با چند روز اختلاف همراه باشد.
 در کل وقایعی که تا کنون به آن پرداخته شده سعی گردیده دقت لازم در این زمینه معمول گردد .
در این ایام  حدودا تا زمستان ، زمان اوج شکنجه‌ها بود و سه شهید شاخص اردوگاه در همین ایام به شهادت رسیدند.

👮‍♂سرهنگ خلبان وارسته که ارشد ترین نظامی ایران در اردوگاه بود گاهی به خود جرات می‌داد نسبت به وضعیت موجود اعتراض کند.
ضرب و شتم  ، گرسنگی ،  بستن آب به روی اسرا ، وضعیت بد بهداشتی و... امان بچه‌ها را بریده بود .
روزگار به سختی و کندی می‌گذشت .

در یکی از ایام که بچه‌ها مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته بودند صبر سرهنگ وارسته به سر آمد و بلند شد و فریاد زد به مضمون که  « چه از جان اینها می‌خواهید  ـ  ای کاش به هنگام سقوط هواپیمایم کشته شده بودم و این روزها را نمی‌دیدم ...»
چند روز بعد که عدنان از مرخصی آمد گروهبان کریم مسوول بند از عدنان خواسته بود وی را تهدید کند لذا  به هنگام آمارگیری ظهر در محوطه در حالی که همه سرهایمان پایین بود عدنان خطاب به جناب سرهنگ وارسته چنین گفت «محمد سرهنگ فکر نکن اینجا خدایی ـ پدرٍ پدرت در میارم ....»

بعدها وقتی جناب سرهنگ وارسته به اتفاق سایر افسران به اردوگاه ۱۹منتقل می‌شوند باز در آنجا با عدنان مواجه و از وی‌ درخواست می‌کند تا نمونه‌ای از ماکت هواپیمایی جنگی که درست کرده برای او نیز تهیه کند لکن بعد از مخالفت سرهنگ او را تنبیه می‌کند که این امر با اعتصاب عمومی بند مواجه و از آنجا که سربازان اجازه ضرب و شتم افسران خصوصا ایشان که خلبان هم بودند نداشتند با پادرمیانی افسران ارشد بعثی موضوع فیصله می‌یابد.

*عملیات کربلای ۸ در مورخ ۶۶/۱/۱۸ در منطقه شلمچه و عملیات نصر ۳ در مورخ ۶۶/۳/۲۷ در منطقه زبیدات  انجام شد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۵/۱۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی