قسمت 103 - هـمدلـــی
هـمدلـــی
... یا همان جریان کشیدن لایه نازک صابون روی شیشه پنجره جهت ممانعت از مه گرفتگی که قبلا ذکر شد .
موارد دیگری هم بود که به خلاقیت بچهها ارتباطی نداشت و هنرمندی بچهها را میرساند که به وقت خود اشاره خواهد شد.
اینها همه در سایه وحدت و همدلی بچهها حاصل می شد.
در جامعه خودمان هم اگر این همدلی وجود داشت تحریمها قطعا اثری کمتر و خلاقیت و نوآوری بیشتری بدنبال داشت.
اما چه کنیم که ما امروز دچار حیله و فریب دشمن شده ایم و بجای اتحاد و همدلی پنجه بر صورت یکدیگر میکشیم و انرژی خود را صرف امورات بیهوده و دعواهای بیحاصل جناحی میکنیم
در چنین وضعیتی به نوآوری و خلاقیت مورد انتظار دست نخواهیم یافت.
این فضای غیر دوستانه ای که امروز جامعه ما به آن مبتلاست قطعا کار دشمن است که برادر را در مقابل برادر قرار داده.
چقدر وقت مفید و انرژی خود را صرف شایعه پراکنی و ارسال اخبار راست و دروغ بر علیه یکدیگر می کنیم .
زمانی دزدان بیت المال پرو بال میگیرند که دوستداران انقلاب به خودشان مشغول باشند.
اگر بیدار نشویم نباید انتظار داشته باشیم دستی از غیب همیشه ما را یاریگر باشد.
از مواردی که شاهد آن بوده ایم خصوصا در این چند سال اخیر افرادی که در هیچـکدام از جناحبندی های سیاسی داخل نظام حضور نداشته و در طی سالهای گذشته مطرود بوده اند در نتیجه همین دعواهای سیاسی ما پر و بال گرفتهاند و از آب گل آلود ماهی مقصود میگیرند و به ریش همه ما میخندند.
سوال اینجاست که آیا وقت آن نرسیده که از این دعواها فشل کننده دست برداریم.
فاعتبروا یا اولی الابصار
بگذریم ، برگردیم به قصه خودمان .
یادم هست یکی از دوستان سر درد شدیدی گرفته بود نگهبان میانسالی بنام عَبِد که حالا نسبت به بقیه متعادل تر بود آمد پشت پنجره و از دوست ما که روبروی پنجره دستانش را بر سر گرفته بود سوال کرد «ها اشبیک ؟» یعنی چته ؟ دوست ما هم که فکر می کرد که شاید حس ترحم نگهبان گل کرده و حتما مُسکنی چیزی میآورد گفت سرم درد می کند.
نگهبان هم گفت سرت درد می کنه؟ بزن به دیوار .
این هم یک نوع روش درمان سر درد