قسمت 99 - اردوگاه و مجروحین
اردوگاه و مجروحین
آن تعداد از عزیرانی که از ناحیه پا قطع عضو بودند توسط یکی از دوستان که در کارگاهی واقع در بند یک به امور نجاری مشغول بود عصایی تهیه و در اختیارشان قرار میگرفت .
مجروحینی هم بودند که از نواحی دست و پا جراحت داشتند ولی چون سرپا بودند به بیمارستان منتقل نمیشدند و در الرشید و اردوگاه هم که همچنان که ذکر شد امکانات امدادی چندانی در اختیار نمی گذاشتند لذا این دسته از مجروحین بدلیل عدم معاینه و معالجه برای همیشه نواقصی در اعضایشان ایجاد می شد.
مثلا دست تعدادی از دوستان که در جبهه آسیب دیده و استخوانش شکسته بود در همان حالت جوش خورده و دیگر امکان اصلاح آن وجود نداشت .
دوستانی هم بودند که به علت عدم رسیدگی دست و پایشان عفونت و در نتیجه منجر به قطع آن میشد.
بعد از مدتی ساختمانی در بند معروف به آشپزخانه به بهداری یا درمانگاه اختصاص داده میشود و تعدادی از بچههای خودمان که در امور پزشکی و درمانی دستی داشتند و یا در جبهه امدادگر بودند با نظارت بعثیها و با کمترین امکانات به درمان مجروحین و بیماران میپرداختند.
ارزانترین و فراوان ترین کالای پزشکی سرنگ است که از آنهم مضایقه میکردند و باعث می شد با یک سر سوزن به چند بیمار تزریقات صورت پذیرد .
البته چند روز یکبار پزشک عراقی به اردوگاه می آمد که او هم هیچـگونه اختیاری نداشت و کمبود دارو مشکل اصلی بود و انبوه بیماران ، مخصوصا در فصل زمستان که اکثر بچهها به علت عدم پوشش مناسب و تغذیه ناکافی یا دچار سرما خوردگی و عفونت میشدند یا دچار اسهال خونی.
خیلی وقتها هم که در صف بیماران قرار می گرفتی تا به درمانگاه منتقل شوی ابتدا نگهبان بند معاینه ای می کرد و در واقع کار کارشناس تریاژ در بیمارستان را انجام میداد و با چند سیلی به اتهام تمارض یا در جهت اولویت بندی بیماران جواب میشدی .
اگر هم به درمانگاه اعزام میشدی دکتر بیماران مختلف را همه با یک نوع دارو که معمولا چند عدد قرص گچی بود ویزیت می کرد.
چه کسی باور می کند عزیزانی که به علت عفونت و سیاه شدن پایشان ، در همان اردوگاه بدون داروی بیهوشی با اره پایشان را قطع کردند.
چه کسی باور می کند جدا کردن ...
...ادامه دارد