قسمت 78 - سرویس داخل آسایشگاه ۲
سرویس داخل آسایشگاه ۲
از خواننده عزیز بابت مطالب چِندش آور عذر خواهی می کنم چون قصد دارم تا آنجا که امکان دارد به ریز مطالب بپردازم و احساس می کنم تا کنون به عللی به مطالب اینچنینی پرداخته نشده لذا از اینکه تحمل میفرمایید ممنونم.
حال تجسم کنید اگر فردی بالاجبار از سطل ذکر شده استفادهِ یرقانی و سرطانی کند ، حال جهت فرار از تنبیه و شکنجه احتمالی چه شگردی بکار برد که در امان بماند.......
قدر آزادی را بدانیم.
البته یک سنگ روشویی در ابتدای فضای ذکر شده بود که بعد از یکی دو سال آب هم در آن جریان افتاد هر چند آب دائم جریان نداشت ولی امکان وضو و مسواک نیز کم و بیش فراهم شد.
در ارتباط با عدم امکان استفاده از توالت در شب این نکته را باید مد نظر داشت که ضمن عادت به این رویه با توجه به کمبود خورد و خوراک ، اسرا کمتر نیاز به دستشویی داشتند و معده بچه ها به مرور به این شرایط عادت کرده بود .
بعداز آمارگیری صبحگاهی به نوبت کل بند در یکی دوساعت باید از دستشویی های بند که جدیدا افتتاح شده بود استفاده می کردند و خود فرد باید رعایت میکرد تا دوستانشان از این امکان محروم نشوند چون به محض پایان وقت و سوت آمار هیچ کس جرأت حضور در دستشویی یا هر مکان دیگری نداشت.
بارها دیدم افرادی را که با سر و روی آغشته به کف و صابون از حمام ، خود را به صف آمار رسانده اند.
یکی دو سال اول ، بند یک و دو از هم جدا بودند و به نوبت بیرون می آمدند ولی به مرور عراقی ها جهت راحتی خودشان مجبور شدند هر دو بند که روبروی هم واقع شده بود را در یک زمان در محوطه رها کنند.
بعد از این جریان برنامه دستشویی و حمام زمانبندی شد و هر آسایشگاه در نوبت خود از سرویسها در زمان محدود استفاده می کرد و صف دستشویی لحظه ای خالی نبود.
از همه بیشتر به مجروحین سخت می گذشت مجروحینی که امکان استفاده از سنگ معمولی توالت نداشتند و واقعا چه سخت گذشت بر آنها و کم نبودند مجروحینی که از ناحیه هر دو پا جراحت داشتند.
علاوه بر آن در اغلب موارد آب کافی در اختیار نبود و باید با یکی دو لیتر آب ، ته آفتابهای طهارت کرد
و چه خنده دار و غمبار که بچه ها جهت استفاده بهینه از این مقدار آب به یکدیگر آموزش می دادند .