قسمت سیزدهم ـ تامین لدر
تامین لدر
بعد از ده روز در کمین به پشت خط بازگشتیم.
به نوبت ، چند نفری انتخاب می شدیم جهت نگهبانی از خط تازه تاسیس که نزدیک خط دشمن در حال احداث بود.خط فاو در منطقه حضور تیپ الغدیر به شکل نعل اسبی بود و حفاظت از آن را هزینه بر کرده بود حالا به هر عللی از نظر نظامی لازم بود که با ایجاد خاکریز از ابتدا و انتهای آن خطی مستقیم ایجاد شود.
برای ایجاد خاکریز چون فاصله با دشمن کم می شد دائم ماشین آلات مهندسی را می زدند .لذا برای تامین امنیت لدر با فرا رسیدن شب و تاریکی هوا عدهای میبایست از خط خودی خارج و به نقطه مورد نظر برسند.
البته بعداز مدتی دیگر امکان فعالیت لدر نبود و عده ای دیگر از سنگر سازان بیسنگر با پُر کردن گونی و با دستان خالی اقدام به سنگرسازی و ایجاد موانع می کردند.
ما هم برای نگهبانی و تامین امنیت آن عزیزان به آنجا اعزام می شدیم
برای بازگشت به خط خودی نیز به هنگام سحر و قبل از روشن شدن هوا بازمی گشتیم و اگر به عللی این امکان وجود نداشت باید صبر میکردیم تا فردا شب فرا رسد.
برای عبور و مرور هم از معبری که بچههای تخریب باز کرده بودند و با نوار سفید رنگی مشخص شده بود رفت و آمد می کردیم.
یکی از شبها پس از حضور در منطقه به هنگام تقسیم افراد در جان پناه هایی که دراثر سقوط خمپاره ایجاد شده بود صدای آرام و آشنایی به گوشم رسید.
در تاریکی مطلق امکان شناسایی افراد وجود نداشت پس از نزدیک شدن ، با امدادگری ملاقات کردم که بعدها با هم باجناغ شدیم.
بله آقای دکتر گلی که آنروز ها امدادگری بی ریا بود.
در ساعات میانی شب پاسپخش را راضی کردم که به عنوان نگهبان و همراه امدادگر پستم را عوض کند.طبیعی بود که مخالفت کند.چون لازمه حضور ما سکوت بود و هوشیاری و حضور دو آشنا در یک سنگر با توجه به فاصله کم با دشمن با تدابیر نظامی مغایر بود. پاسبخش هر چند وقت یکبار در مسیر به نگهبانها سر می زد بالاخره با اصرار من ، موافقت کرد.
امدادگر مسلح نبود و فقط امکانات امدادی به همراه داشت .
تا لحظه باز گشت ، از همه جا حرف زدیم .
به علت طولانی بودن زمان حرف کم می آوردیم البته آرام و بدون سر و صدا . یادش بخیر.
بعدها در ایام اسارت وقتی یاد اولین برخوردم با دشمن می افتادم مجددا یاد حضورم در فاو می افتادم و به خود میگفتم .
چه مکانهای خطرناکی رفته بودیم.
زیرا هرلحظه امکان اسارت وجود داشت.
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
هم میهن ارجمند! درود فراوان!
با هدف توانمند سازی فرهنگ ملی و پاسداری از یکپارچگی ایران کهن
"وب بر شاخسار سخن "
هر ماه دو یادداشت ملی – میهنی را به هموطنان عزیز پیشکش می کند.
خواهشمنداست ضمن مطالعه، آن را به ده نفر از هم میهنان ارسال نمایید.
آدرس ها:
http://payam-ghanoun.ir/
http://payam-chanoun.blogfa.com/
[گل]
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥